به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک الگوی بالقوه در جهان اسلام دیده شد که در صورت موفقیت می توانست مسلمانان را به سوی خود جلب کند و جمهوری های اسلامی دیگری بسازد. این مسئله باعث هراس شدید کشورهای عربی منطقه و در راس آن ها، عربستان سعودی شد چراکه مقبولیت ایران در میان مردم آن ها بدون شک سرنگونی حکومت های خاندانی را در پی می آورد. از این رو آل سعود در تمام 4 دهه پس از انقلاب اسلامی، کوشیده تا از نفوذ ایران در منطقه با سیاست های مختلف جلوگیری کند. این سیاست های ضد ایرانی در دراز مدت باعث رقابت دائمی تهران با ریاض در منطقه شد. از یک سو آل سعود تلاش می کرد تا با برجسته سازی هویت عربی ملت های مسلمان، آن ها را در مقابل ایران "فارس" قرار دهد و از سوی دیگر تهران می کوشید با تاکید بر جنبه دینی مسلمانان، آنان را به سوی خود جلب کند. این رقابت پس از سال 2011 حالت تنش به خود گرفت بدین شرح که، در سوریه و یمن، نیروهای طرفدار ریاض و تهران رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و جنگ خونینی در این دو کشور و کمی بعد (در سال 2014) در عراق درگرفت. حال با گذشت نزدیک به 6 سال از شروع این بحران ها، شواهد حاکی از آن است که ایران در سوریه، پیروز است ( منابع متعدد عربی و امریکایی و اسرائیلی به این حقیقت معترفند)، در عراق ایران تا حدودی پیروز شده و عربستان به محض درک این مطلب، به جای تاکید بر گروه های سنی، به گروه های شیعی و دولت مرکزی روی آورده تا آن ها را به خود جلب کند (سفر مقتدی صدر به ریاض، مذاکرات با دولت مرکزی، بازگشایی مرز زمینی پس از 27 سال). در یمن اما هرچند ایران پیروز نیست ولی عربستان هم پیروز نشده است بلکه باید گفت، عدم پیروزی ایران کوچک تر از شکست عربستان بوده است. ریاض پس از آن که در یمن به بن بست رسید، خود را به علی عبدالله صالح نزدیک کرد و محمد بن سلمان،با تعدادی از نمایندگان پارلمان این کشور دیدار کرد. در سوریه، حال که معارضان شکست نظامی را پیش روی خود می بینند، آل سعود با تشکیل هیئت معارضان در ریاض (تریبون ریاض) می کوشد اهرم نفوذ سیاسی در آینده شامات داشته باشد. با این محاسبات ریاض خود را بازنده رقابت منطقه ای حداقل در بخش نظامی می بیند. در نتیجه متوجه شده است که تکیه بر گروه های شبه نظامی وهابی برای سد نفوذ ایران در منطقه به هیچ عنوان کارساز نیست و باید چاره ای دیگر اندیشید و این چاره تلاش برای نفوذ سیاسی در کشورهای منطقه است. بنابراین اخبار روزهای اخیر از جمله احتمال برکناری عادل الجبیر به خاطر "ضدیت با ایران"، درخواست میانجیگری از عراق ( که البته قویا تکذیب شده است) و درخواست عقب نشینی از جنگ یمن، که از جانب برخی از تحلیلگران به عنوان نشانه های تلاش عربستان برای صلح با ایران دیده شد، بیش از آن که نشان دهنده دست دوستی به سوی تهران باشد، نمایانگر انتقال رقابت ریاض-تهران به فاز سیاسی است.
ریشه های اختلاف ایران و عربستان
اختلاف ایران و عربستان مربوط به تنها جنگ های منطقه و یا گروه های نیابتی نیست، بلکه اختلاف جمهوری اسلامی ایران با پادشاهی آل سعود، مبنایی فکری و عقیدتی دارد که جز با از بین رفتن یکی به صورت کلی امکانپذیر نیست. ایران به این دلیل با عربستان مخالف است که یک حکومت دیکتاتوری، مطیع وهابیت و امریکا، ضد شیعه و نژادپرست دارد و در مقابل، ریاض به این علت با تهران مخالف است که یک حکومت انقلابی، خواهان تغییر وضع موجود، حامی مظلومان جهان به خصوص فلسطین و مدافع مظاهر شیعی از جمله مهدویت دارد. اگر قرار باشد اختلافات میان این دو حل و فصل شود، راهی جز این وجود ندارد که این موارد در یکی تغییر کند و جالب آن که تغییر این موارد به معنای نابودی هر کدام از این دو حکومت خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران بدون انقلابی گری و مملکت عربستان سعودی بدون حمایت از وهابیت، جز نامی بر روی کاغذ، چیز دیگری نیست. بنابراین نمی توان انتظار داشت که تعویض یک وزیر خارجه یا عقب نشینی در یک عرصه رقابتی باعث دوستی میان دو دولت با اختلافات عمیق هویتی شود. با توجه به این مطالب تلاش ریاض برای کاهش سطح تنش ها در منطقه با اهداف دیگری انجام شده نه صلح با ایران.
راهبرد عربستان برای ورود به فاز سیاسی رقابت با ایران
ریاض که حالا شکست در فاز نظامی را پذیرفته در صدد است تا با استفاده از فرصت های منطقه ای موجود برای خود، جبهه بندی سیاسی ضد ایران را بوجود آورد. از این رو می توان برخی زمینه های ائتلاف سازی ریاض با برخی از کشورهای منطقه را واکاوی نمود.
· در یمن، سعودی ها با نزدیک شدن به حزب الموتمر و ایجاد تفرقه میان این حزب و انصارالله سعی دارند تا به جنگ خاتمه دهند و همزمان در آینده سیاسی این کشور، نفوذ خود را حفظ کنند. دیدار محمد بن سلمان با تعدادی از نمایندگان پارلمان یمن هم در همین راستا انجام شده است.
· در سوریه، ریاض با حمایت از تریبون ریاض، می کوشد عناصر سیاسی خود را در آینده شامات حا بیاندازد.
· در عراق، آل سعود ضمن دراز کردن دست دوستی به سوی دولت این کشور (دیدار العبادی از ریاض، دیدار الجبیر از بغداد و بازگشایی مرز بعد از 27 سال)، ارتباط خود با طیف های سیاسی شیعه (بخصوص مقتدی صدر) را گسترش دهد تا بلوک سیاسی طرفدار عربستان در عراق ایجاد شود.
· در امارات، با بزرگنمایی قضیه جزایر سه گانه و ادعای تعلق آن ها به امارات، در کنار رابطه شخصی بن سلمان با بن زاید (دو ولیعهد جوان)، عربستان یک دولت متحد را در کنار خود دارد.
· در بحرین، عربستان با شایعه پراکنی در خصوص ارتباط شیعیان معترض با ایران، منامه را به سوی خود کشانیده است.
· در لبنان، آل سعود حالا با نخست وزیری حریری، برای نفوذ سیاسی بیشتر حزب الله مانع تراشی می کند.
· در مصر، عربستان با ارسال کمک های مالی (10 برابر کمک های مالی امریکا به مصر)، چنان السیسی را با خود همراه کرده که بتواند دو جزیره را از این کشور جدا کند.
سناریوهای پیش رو
صلح و دوستی تهران و ریاض: طبق این سناریو، ریاض دست دوستی به سوی ایران دراز می کند و شکست را می پذیرد و در مقابل ایران هم به گرمی دست عربستان را می فشرد و هر دو اختلافات را کنار گذاشته و با مشارکت یکدیگر ثبات را به منطقه باز می گردانند. این سناریو حتی در صورت صحت اخباری همچون درخواست میانجیگری از عراق و یا اخراج عادل الجبیر به دلیل "ضدیت با ایران"، بعید به نظر می رسد چراکه اولا همانطور که محمد بن سلمان اشاره کرده، اختلاف با ایران بر سر اعتقادات مذهبی همچون مهدویت است و نه تنها سیاست های منطقه ای که با پذیرش یک شکست حل شود و ثانیا، شخصیت بن سلمان که جنگی به ابعاد یمن را به راه انداخته و سیاست های تهاجمی را در پیش گرفته، امکان ندارد که شکست را بپذیرد و به سوی رقیب دیرینه حکومت سعودی، دست دوستی دراز کند، حتی اگر هم بن سلمان چنین چیزی را بپذیرد، ایران تا خروج عربستان از یمن و دست برداشتن آل سعود از پشتیبانی گروه های تروریستی، پیشنهاد دوستی ریاض را نخواهد پذیرفت.
ادامه یافتن جنگ های خونین منطقه ای: این سناریو حاکی از ادامه جنگ بین گروه
های نزدیک به ایران با گروه های تحت حمایت عربستان، در سوریه، عراق و یمن است. از
آن جا که اوضاع میدانی در سوریه به نفع دولت در جریان است، در یمن جنگ به بن بست
رسیده و وابستگان به ریاض قادر نیستند صنعا را اشغال کنند و همچنین در عراق دولت
عمدتا شیعی مفتخرانه بر داعش غلبه یافته، عربستان احتمالا متوجه شده که در عرصه
رقابت نظامی نمی تواند ایران را شکست دهد در نتیجه بنظر می رسد جز در یمن که البته
در آن جا هم ریاض شدت حملات را کم خواهد کرد، در سوریه و عراق، ریاض وارد فاز سیاسی
می شود تا از فاصله گرفتن بیشتر مسئولین این دو کشور از خود، جلوگیری کند. پس باید
گفت هرچند این سناریو احتمال وقوع بیشتری نسبت به سناریو اول دارد، با این حال
احتمال وقوع آن چندان زیاد نیست.
کاهش تنش های نظامی و ورود به فاز رقابت سیاسی: در این سناریو، عربستان حمایت های خود از گروه های تروریستی را کم می کند (قطع نمی کند و آن ها را همچون دردی مزمن در جهان اسلام نگه می دارد)، و می کوشد در منطقه به دولت ها و طیف های سیاسی مختلف نزدیک شود تا جلوی نفوذ بیشتر ایران را بگیرد. ایران هم در مقابل زمانی که خطر تروریسم کمتر شود، می کوشد با حمایت های سیاسی از دولت های محور مقاومت، آن ها را نزدیک به خود نگه دارد. با توجه به اوضاع میدانی در سه کشور درگیر جنگ و ضعف شدید طرفداران ریاض در ابعاد نظامی، احتمال وقوع این سناریو بیش از 2 سناریوی قبلی است و انتظار می رود دو کشور روابط سرد سیاسی را ادامه دهند و رقابت منطقه ای را از فاز نظامی به فاز سیاسی ببرند.